من که می توانستم در گندمزارِ تنت پیراهنت باشم

،  زل به خیرگی های مانده بر هوا

،  سر هم نمی چرخانم

.  صحبت از تنهایی نیست؛  

یک بار جا ماندن

، یک عمر، یک ایستگاه، یک قدم،  

دمی حتی دورت می کند.

    "سید محمد مرکبیان"