جاذبه قانون چشمهای تو بود
سرخ میشوم
سبز میشوم
نگاه به نگاهم که میشوی
هوای باغهای سیب از سرم میافتد...
جاذبه
قانون چشمهای تو بود.
"منبع: اینترنت"

سرخ میشوم
سبز میشوم
نگاه به نگاهم که میشوی
هوای باغهای سیب از سرم میافتد...
جاذبه
قانون چشمهای تو بود.
"منبع: اینترنت"

رود
قصیدهی بامدادی را
در دلتای شب
مکرر میکند
و روز
از آخرین نفس شب پر انتظار
آغاز میشود
و -اینک- سپیده دمی که شعله چراغ مرا
در طاقچه بیرنگ میکند
تا مرغکان بومی رنگ را
در بوتههای قالی از سکوت خواب برانگیزد،
پنداری آفتابی است
که به آشتی
در خون من طالع می شود
***
اینک محراب مذهبی جاودانی که در آن
عابد و معبود عبادت و معبد
جلوهای یکسان دارند:
بنده پرستش خدای میکند
هم از آن گونه
که خدای
بنده را
***
از برای تو، مفهومی نیست
نه لحظهای:
پروانه ئیست که بال میزند
یا رود خانهای که در حال گذر است
هیچ چیز تکرار نمیشود
و
عمر به پایان می رسد:
پروانه
بر شکوفهای نشست
و رود به دریا پیوست
("شاملوی بزرگ" / شبانه 10 - از مجموعه آیدا ، درخت، خنجرو خاطره)
شاید یک روز ... اما نه ..اوخواهد آمد ..
دوستان عزیزم
من برای همه شعر می گویم .. این نه بخاطر افکار پلید و یا مادیات است خیلی ها بمن گفته اند که دیوانی به چاپ برسانم و از این راه کسب درآمد نمایم .. من نیازی ندارم .. نیازی هم نیست که برای اشعارم نام خودم را بعنوان سراینده بیاورم و همه دوستان می توانند از آن بهره ببرند و حتی با نام خودشان در وبلاگشان بگذارند ..
من معتقدم که اگر خداوند هنری را بمن ارزانی نمود ... چرا بخاطر رضای خودش بکار نبرم ..و چرا لبخند رضایت کسی را که برایش شعر می گویم بجان نخرم .......که خود عین دعای خیر است برای من ..
کسی که برای رضای خدا گام برمیدارد نیازی به شناخته شدنش نیست ..بلکه خدا باید او را بشناسد .. که خواهد شناخت ..
اخیرا خانمی از قبیله ی فاطی کماندو ها از من شعر خواست .. در وصوش سرودم .. پا را از حد خود فراتر برد .. چون تقاضایش غیر اخلاقی بود .. و خدا ناظر بر اعمالم .. تن ندادم .. و این اسطوره جهل و نجاست .. با ساختن بیوگرافی خانوادگیشان.. و نسبت دادن بمن ...سعی در خرد کردن شخصیت من نزد دوستان نمود .. که البته عاقلان میدانند که دلیلی برای کفتن این اراجیف به ایشان نداشتم ..
حداوند همِ حسودان و فاحشه های مجازی را براه راست هدایت کند
شاعر ناشناس
بی ارزش ترین انسان ها کسی است
که خوب بودن دیگران را
بر حسب زرنگی خود بگذارد