پیاله ای به رنگ چشمان تو
در پیاله ای
به رنگ چشمان تو
غرق خواهم شد.
فردا
در ساحل پیالهی خواب
ریشه خواهم داد.
تو خواهم بود...!
از: کیکاووس یاکیده
در پیاله ای
به رنگ چشمان تو
غرق خواهم شد.
فردا
در ساحل پیالهی خواب
ریشه خواهم داد.
تو خواهم بود...!
از: کیکاووس یاکیده
خیال می کنم پشت در ایستاده ای و در میزنی
اینقدر این در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است
لولای شکسته در را عوض میکنم
انگار کسی در میزند
در را باز می کنم و در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ای
می گویم :
بانو خوش آمدی
ولی تو نیستی
پشت در تنهاییست
در را می بندم و باز دوباره باز میکنم
ولی هنوز هم نیستی
اینقدر باز میکنم و می بندم که لولای در دوباره می شکند
کاش می آمدی
می دانم چشم خسته ام بسته خواهد شد
قلبم خسته ام خواهد ایستاد
ولی تو نخواهی آمد
بانو
بانو
بانو جان
تا آخر عمر فقط همین خواهد بود
من و در و لولای شکسته
و حسرت دیدار تو
فقط همین
از: کیکاووس یاکیده
چشمان مردی که تو را گم کرده
از زمستان می آید
نمی داند
شادی پرواز پرستوها
در آسمان بهار
از چیست!
از: کیکاووس یاکیده
---------------------------------------------
که عاشق شده ام
دیگر نمرده ام.
گویی تیلهای از چشمام
به دلم میافتد بانو
! با مردی که تیلههای بسیار دارد میآیی؟
*کیکاووس پاکیده*
چه قدر دزدیدن نگاه
از چشمان تو لذت بخش است
گویی تیلهای از چشمام به دلم میافتد
بانو!
با مردی که تیلههای بسیار دارد
میآیی؟
از: کیکاووس یاکیده
از آخرین باری
که عاشق شده ام
دیگر نمرده ام.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: کولی پیراهن تنگ یک خواب
1)
زندگی قرص نانی است
روی آب حوض خانهی خاطرات
سهم ماهی های سرخ
که همیشه عاشقند
باور کن
2)
انتظار بارانی را میکشم
که پلک بر هم بگذارم
باریده است !
بانو !
به تماشای باران ستارهها
بی چتر
بیا.
3)
پیچک نگاهم
دزدانه تاپشت پنجرهی
اتاق تو بالا آمده
به کجا خیره شدهای!
باران که بگیرد
تمام پنجره پر ازپیچکخواهد بود.
از: کیکاووس یاکیده
برگرفته از کتاب: "بانو و آخرین کولی سایه فروش"