دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم!
سلام می کنم به باد،
به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی،
که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند!
سلام می کنم به چراغ،
به «چرا» های کودکی،
به چالهای مهربان گونه ی تو!
سلام می کنم به پائیز ِ پسین ِ پروانه،
به مسیر مدرسه،
به بالش نمناک،
به نامه های نرسیده!
سلام می کنم به تصویرِ زنی نِی زن،
به نِی زنی تنها،
به آفتاب و آرزوی آمدنت!
سلام می کنم به کوچه، به کلمه،
به چلچله های بی چهچه،
به همین سر به هوایی ِ ساده!
سلام می کنم به بی صبری،
به بغض، به باران،
به بیم ِ باز نیامدن ِ نگاه ِ تو...
باور کن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام سر سری راضیم!
آخر چرا سکوت می کنی؟
"یغما گلرویی"
از مجموعه: مگر تو با ما بودی!؟